خاطرات یک جوجه مدیر

اینجا محض خاطراتی است که شاید هیچ کس نخواندش!

خاطرات یک جوجه مدیر

اینجا محض خاطراتی است که شاید هیچ کس نخواندش!

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

این روزها مطابق همیشه افراد زیادی برای مشورت و دریافت حمایت به سراغ من می آید و تقریبا همه آنها یک المان مشترک دارند. از گفتن ایده هاشان میترسند و نگرانند کسی ایده شان را بدزدد! پس از توضیح اینکه ایده ارزشی ندارد و اجرای شما به یک ایده ارزش میدهد خیلی هاشان با شک و تردید و لرزش بالاخره لب به سخن می گشایند و ایده شان را می گویند. اما همچنان افرادی هستند ک ایده شان را در دلشان نگه میدارند! کاش حداقل ایده ها ارزش دزدیده شدن داشت! بعضی هاشان فشار خون را چند درجه ای جابجا می کند.