خاطرات یک جوجه مدیر

اینجا محض خاطراتی است که شاید هیچ کس نخواندش!

خاطرات یک جوجه مدیر

اینجا محض خاطراتی است که شاید هیچ کس نخواندش!

سخن شمشیری دو لب.

دوشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۰ ب.ظ
در کسب و کار و زندگی حرفه ای کلمات هستند که نقش بازی میکنند. باید هر لحظه برای هر کلمه ات فکری در پس زمینه داشته باشی و دلیلی و سیاستی. سخت تر آن است که خیلی مواقع بدون انتظار اتفاقی پیش می آید و تو در کمتر از چند ثانیه باید پاسخ دهی! حال کلمات، جملات، نحوه کلام، نوع رفتاری را باید رد همان چند ثانیه تعیین کنی. حرفی ک زده میشود را نمیتوان پس گرفت و گاهی برای اصلاح یک جمله نیاز به ده ها جمله دیگر داری که چینی شکسته را بخیه بزنی! تهش هم اگر بشود جمعش کرد چینی بند زده داری! 
بعضی از مذاکرات تمام توان بدنی من را میگیرد. در خاطر ندارم کار دیگری در مدت زمان چند دقیقه ای انقدر از من انرژی بگیرد!
حال ک فکر میکنم چ سخت است کار ظریف. مافوق تصورم سخت است. زمانی که برای هر کلمه ات حتی در سلام کردنت میتواند دنیایی را بر علیه ات بشوراند.
یکی از تیم هامان اندکی ساز ناکوک میزند و باید سازش را کوک کنم. چ سخت است بخواهی با جادوی کلام راهی را نشان دهی و از رفتن بی راهه جلوگیری کنی! گاهی گفتمان ها شمشیر دو لب است! هر چقدر هم برای کسی بجنگی باز سر دیگر شمشیر به خودت میخورد و زخم هایی ک جایش تنها بر تن شما میماند!
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۰ ب.ظ
  • پیمان :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی